🎙️مصاحبه اختصاصی پدیده مارکت با علی سعیدی؛ استعداد آبادانی ،از مسیر سخت تا امیدهای بزرگ
در این گفتوگوی ویژه، به سراغ علی سعیدی، بازیکن جوان و تکنیکی فوتبال ایران رفتیم؛ بازیکنی که مسیر فوتبالیاش از کوچههای آبادان شروع شد و حالا پس از پشت سر گذاشتن سختیها، مصدومیتها و بیمهریها، دوباره در فوتبال بزرگسالان برگشته و انگیزههای بزرگی برای آینده دارد.
برای شروع از خودت بگو. فوتبال برای تو از کجا شروع شد؟
من علی سعیدی هستم، متولد ۲۸ تیر ۱۳۸۲ در آبادان. از حدود ۱۰ سالگی وارد فوتبال شدم. علاقه به فوتبال در وجودم بود، اما دلیل اصلی این بود که پدرم هم بازیکن سابق صنعت نفت آبادان بود و همین باعث شد عشق فوتبال از کودکی در من شکل بگیرد.
فوتبال برای من از همون بچگی شد راه فرارم از سختیها، هدفی که باعث شد تلاش کنم، زمین بخورم و دوباره بلند بشم.
اولین تجربههای رسمیات کجا رقم خورد؟
اولین باشگاه رسمی من پدیده خراسان بود. وقتی ۱۶ سالم بود، توانستم به منتخب خراسان رضوی برسم و بعدش هم به اردوی تیم ملی نونهالان دعوت بشم.
بعد از یک دوره خیلی خوب در خراسان، دوباره مسیرم به سمت شهر خودم برگشت و وارد صنعت نفت آبادان شدم. در ردههای جوانان لیگ کشوری، بعد امید صنعت نفت امیدیه و دوباره امیدهای صنعت نفت آبادان بازی کردم.
در همین دوران، سابقه دعوت به اردوی تیم ملی جوانان رو هم کسب کردم که یکی از لحظههای ویژه زندگیام بود.
از امیدها به بزرگسالان رسیدی؛ تجربهات چطور بود؟
سال آخر رده امیدها وارد فوتبال بزرگسالان شدم و کارم را در لیگ سه با تیم اوالان کامیاران شروع کردم. برای من تجربه جدیدی بود؛ سطح بازی، شدت تمرینات، توقعات مربیها… همه چیز متفاوت بود اما کمکم جا افتادم.
خب بعد از یک فصل، بدشانسی آوردم و از ناحیه همسترینگ دچار مصدومیت شدم. این مصدومیت من رو یک فصل کامل از فوتبال دور کرد؛ شاید سختترین روزهای زندگیام همان روزها بود. وقتی نمیتوانی بازی کنی و فقط تمرینات فیزیوتراپی و درد را تحمل میکنی، خیلی چیزها را از دست میدهی.
ولی خدا رو شکر دوباره برگشتم و امسال بازیکن تیم شهدای بابلسر هستم و با تمام تمرکز و انگیزه دنبال ساختن آیندهام هستم.
در این مسیر چه کسانی بیشترین نقش را داشتند؟
راستش را بخواهید، مسیر فوتبالی من از آن مسیرهایی نبود که کسی بخواهد دستم را بگیرد و من را بالا بکشد. هرچیزی که به دست آوردم نتیجه تلاش خودم و بعدها لطف خدا بود.
مهمترین همراه من مادرم بود؛ بهخصوص بعد از فوت پدرم. دعای مادرم بزرگترین انگیزه من بود و هست. هرجا کم آوردم، دعاها و حمایتهای او باعث شد ادامه بدهم.
اما یکی از بزرگترین اتفاقهای مسیرم، آشنایی با آقای حمید محسنی بود. واقعاً از صمیم قلب میگویم که حضور ایشان مثل حضور یک پدر دوم در زندگی فوتبالی من است و امیدوارم بتوانم با عملکرد خوبم جواب محبتهاشون را بدهم.
در مورد سبک بازیات بگو. در چه پستهایی بازی میکنی؟
در خط حمله توانایی بازی در هر سه پست را دارم، اما پست تخصصیام وینگر راست و وینگر چپ است. هر دو سمت را به خوبی بازی میکنم چون سالهاست روی این پستها کار کردم.
سبک بازیام هم تا حد زیادی الهام گرفته از مهدی قایدی است. خیلیها هم گفتن از نظر چهرهای هم شبیه او هستم!
اما برای من چیزی که مهمه، هوش بازی، حرکات انفجاری، دریبل ریز و تغییر ریتم هست که از قایدی خیلی یاد گرفتم. الگوی فوتبالیام اوست و همیشه بازیهایش را دقیق دنبال میکنم.
بعد از این همه سختی، هدف اصلیات چیست؟
هدف اولم اینه که خودم رو ثابت کنم؛ به همه مربیهایی که به خاطر نبود آشنا یا شرایط پشتپرده فوتبال، من رو پس زدند.
میخوام نشون بدم که اگر استعداد و تلاش کنار هم باشد، بالاخره دیده میشوی.
و از همه مهمتر، جبران زحمات مادرم و سفید کردن روی حمید خان محسنی است. واقعاً بزرگترین انگیزه زندگی من همین است.
اگر بخوای از بلندترین هدف و آرزوت در فوتبال بگی، اون چیه؟
رویای بزرگ من اینه که به همون سطحی برسم که از بچگی توی ذهنم ساختم؛ سطحی که هم درش پیشرفت کنم، هم دیده بشم و هم ثابت کنم که تلاشم بینتیجه نبوده. همیشه آرزو داشتم روزی در تیمهای سطح اول بازی کنم و خودم رو در بالاترین سطح فوتبال محک بزنم. حتی فراتر از اون، لژیونر شدن یکی از بزرگترین هدفهامه؛ اینکه بتونم از مرزها بیرون برم، تجربههای جدید کسب کنم و نامم رو در فوتبال حرفهای مطرح کنم.
حرف آخر؟
حرف آخرم به همه کسانی است که مسیر سختی دارند اینه که به زمانبندی خدا اعتماد کنید.من بارها دیدم وقتی تلاش میکنی، خدا حواسش هست. شاید دیر، اما در باز میشود.
