🎙️گفتوگوی اختصاصی با طاها سمیعی؛ از سالنهای کوچک نطنز تا رؤیای بزرگ تیم ملی
طاها سمیعی یکی از استعدادهای جوان فوتبال اصفهان است؛ بازیکنی که مسیرش را از فوتسال آغاز کرده و حالا با پشتکار، نظم و روحیهای مثالزدنی به دنبال رسیدن به قلههای فوتبال ایران و حتی جهان است. در این گفتوگو، او از روزهای آغازین فوتبالش، چالشها، مصدومیتها، مربیان تأثیرگذار و البته آرزوهای بزرگش میگوید.
از شروع فوتبالت برامون بگو؛ از کجا همه چیز آغاز شد؟
من متولد ۲ آذر ۱۳۸۴ هستم و فوتبال رو از همون دوران کودکی با علاقه و عشق زیادی دنبال میکردم. شروع کارم در سالنهای فوتسال شهرستان نطنز بود. اون زمان فقط برای عشق بازی میکردم، بدون هیچ نگاه حرفهای. اولین باشگاهی که عضوش شدم، شاهین نطنز بود؛ همونجا بود که فهمیدم چقدر فوتبال برام جدی و مهمه.
در حدود ۱۶ یا ۱۷ سالگی به همراه خانواده به اصفهان نقل مکان کردیم. اونجا فوتبال رو بهصورت جدیتر دنبال کردم و به تیم ماندگار نقش جهان که در لیگ برتر استان حضور داشت، پیوستم. دو فصل برای ماندگار بازی کردم و تجربیات خیلی ارزشمندی به دست آوردم. بعد از اون، به تیم سپاهان (ب) رفتم؛ حضور در سپاهان برای من افتخار بزرگی بود، اما متأسفانه در همون فصل دچار یک مصدومیت سنگین شدم که من رو مدتی از میادین دور کرد. دوران سختی بود، اما باعث شد یاد بگیرم چطور با مشکلات روبهرو بشم و قویتر برگردم.بعد از ریکاوری و بهبودی، به تیم پیام نوین اصفهان پیوستم و اونجا دوباره تونستم به فرم خوبم برگردم.
از مربیانی بگو که در مسیرت تأثیرگذار بودند.
در طول مسیر فوتبالیام با مربیان زیادی کار کردم که هر کدوم به نوبه خودشون نقشی مهم در رشد من داشتن. از همهشون واقعاً سپاسگزارم.آقایان مهدی عسگری، جواد عسگری، سعید مصطفوی، حمید پروا، جواد حسینیان، رضا حبیبی، یوسف معصومزاده، حسن مزروعی، معین ریزانه، حسین امینی، فرزام مراد، ارسلان صالحی، جواد علیخاصی، امیر شاهولایتی و فرزام مرادی از مربیانی بودن که با صبر، تجربه و دانششون به من یاد دادن چطور ذهنم رو قوی کنم، چطور با فشارها کنار بیام و چطور بازیکن حرفهایتری بشم.
واقعاً معتقدم هیچ بازیکنی بهتنهایی پیشرفت نمیکنه؛ هر موفقیتی حاصل زحمات جمعیه و من خوششانس بودم که کنار چنین مربیهایی رشد کردم.
در مورد پست تخصصی و الگوهای فوتبالیات بگو.
پست تخصصی من وینگر هست؛ بازیکنی که عاشق نفوذ، سرعت و خلق موقعیته. من از بچگی به بازی در کنارهها علاقه داشتم، چون آزادی عمل بیشتری داره و میتونم با حرکات انفجاری و تصمیمات سریع، تأثیرگذار باشم.
الگوی فوتبالی من همیشه کریستیانو رونالدو بوده. نه فقط به خاطر تواناییهاش در زمین، بلکه به خاطر ذهنیت برنده و پشتکارش.
در کنار او، همیشه شیفتهی مارادونا هم بودم؛ سبک بازیاش، خلاقیتش، جسارتش و عشقش به توپ برام الهامبخشه.
نقش خانواده در مسیرت چطور بوده؟
اگه بخوام صادقانه بگم، بدون حمایت خانوادهام هیچوقت به اینجا نمیرسیدم. از روز اول، وقتی هنوز هیچکس باور نداشت که میتونم پیشرفت کنم، پدر و مادرم پشتم بودن. در روزهای سخت، وقتی مصدوم شدم یا ناامید بودم، اونا با حرفها و محبتشون دوباره منو به مسیر برگردوندن.
تو مسیر فوتبالی همیشه موانع، بیعدالتیها و سختیها وجود داره، اما خانواده من با صبوری همه اونها رو تحمل کردن. مادرم همیشه میگفت: «به شرطی موفق میشی که هیچوقت تسلیم نشی.» و همین جمله شد شعار من در زندگی. من تا آخر عمر قدردان زحماتشونم.
هدف و آرزوی بزرگت چیه؟
بزرگترین هدفم اینه که در بالاترین سطح فوتبال دنیا بازی کنم، جایی که بتونم تواناییهام رو به همه نشون بدم.
اما در کنار اون، آرزویی دارم که همیشه در ذهنم زندهست: میخوام یه روز مادرم منو با پیراهن تیم ملی ایران ببینه. اون لحظه برای من یعنی تحقق تمام زحمتها، اشکها و لبخندهایی که در مسیرم بود.
من باور دارم که هیچ رؤیایی دور نیست، اگر براش زحمت بکشی و از مسیر لذت ببری.
حرف آخر؟
میخوام از همه کسانی که تو مسیرم کنارم بودن تشکر کنم؛ از خانوادهام، مربیانم، همتیمیهام و دوستانی که همیشه دلگرمم کردن.و ممنون از شما بابت این گفتوگو و فرصتی که دادید تا بخشی از مسیر فوتبالیام رو با مردم به اشتراک بذارم
