🎙️گفتوگوی مفصل با امیرحسین ثقفی؛ بازیکنی که از نوک حمله به قلب خط دفاع رسید
لطفاً خودت رو برای شروع معرفی کن.
من امیرحسین ثقفی هستم، فوتبال رو از ۶–۷ سالگی از مدرسه فوتسال شروع کردم. از همون روزای اول عاشق توپ و فوتبال بودم. بعد از مدتی مربیمون گفت «بیاید فوتبال رو جدیتر دنبال کنید» و همین شد که به سمت تیمهای پایه رفتم.
از مسیر فوتبالیات در ردههای پایه برامون بگو.
اوایل در تیمهای پایه محلی بازی میکردم. کمکم جدیتر شد و به تیم آکادمی کیا رفتم. اونجا با مربیان خیلی خوبی کار کردم و فوتبال برام جدیتر شد. بعدش به پرسپولیس رفتم و یک فصل در پایهها بودم بعد از اون استقلال و در سال آخر امید هم در تیم هوادار حضور داشتم.
در مسیر فوتبالی که تا الان داشتی چه مربیانی روی فوتبالت تاثیر داشتند؟
خیلی مربیها در مسیر من نقش داشتند. در ردههای پایه مربیانم ، آقای آشفته و آقای بختیاری بودند. در آکادمی کیا زیر نظر آقای هادی مهدوی کیا کار کردم و افتخار اینو داشتم که زیر نظر آقای مهدی مهدوی کیا کار کنم. در پرسپولیس آقای عطالوو آقای خلیلی بودند. در استقلال با آقای اکبرپور کار کردم و در تیم هوادار هم با آقای منوچهری. هر کدومشون به شکلی روی فوتبالم اثر گذاشتند.
کدوم مربی بیشترین تأثیر رو روی پیشرفت فوتبالت گذاشت؟
راستش مربیهای دوران نونهالان بیشترین تأثیر را گذاشتند. آقای بختیاری و آقای آشفته واقعاً فوتبال را از پایه به ما یاد دادند. بعد از آن هم آقا هادی و آقا مهدی مهدوی کیا در آکادمی کیا خیلی زحمت کشیدند و کمک کردند هم از نظر فنی ، هم از نظر شخصیتی پیشرفت کنم.
پست اصلی تو همیشه دفاع وسط بوده یا در پستهای دیگر هم بازی کردهای؟
اولش مهاجم بودم! مثل خیلی از بچههایی که فوتبال رو شروع میکنند، دوست داشتم گل بزنم. حتی در ردههای پایین مهاجم هم بازی میکردم. اما وقتی به تیم ملی نوجوانان دعوت شدم، آقای حسین عبدی گفتند: «به نظرم تو در دفاع وسط بهتر جواب میدی.» از همونجا تغییر پستم شروع شد. اولش سخت بود چون همه دوست دارن مهاجم باشند، ولی کمکم جا افتادم. حالا دیگه دفاع وسط برام عادت شده و اتفاقاً خیلی دوست دارم.
الگوهای فوتبالیات چه کسانی هستند؟
در فوتبال خارجی، ویرجیل فندایک رو خیلی دوست دارم. استایلش، قدرتش، رهبریاش در خط دفاع واقعاً الگوی منه. در فوتبال ایران هم قبلاً خیلی بازیهای شجاع خلیل زاده را دنبال میکردم.
از تجربه حضور در تیم ملی بگو.
اولین بار در نونهالان یک تورنمنت ۸ جانبه شرکت کردیم. اون تورنمنت برای رده نوجوانان بود، یعنی تیمها دو سال از ما بزرگتر بودند. نتیجه خیلی درخشانی نگرفتیم، اما برای من تجربه بزرگی بود چون سطح رقابت بالا بود. بعد هم در اردوهای تیم ملی نوجوانان حضور داشتم. آقا حسین عبدی مربیمون بود و خیلی سختگیری میکرد. مثلاً گوشیها را در اردو جمع میکرد و اجازه نمیداد کسی حواسش پرت شود. شاید اون موقع سخت بود، ولی واقعاً کمک کرد حرفهایتر بشیم.
خانوادهات در این مسیر چطور بودند؟
خانوادهام خیلی حمایتم کردند. هیچوقت مخالفتی نداشتند. از بچگی تا الان کنارم بودند، بازیهام رو دنبال کردند و حتی خودشون فوتبال رو تحلیل میکنند. واقعاً بخش زیادی از انگیزهام رو از حمایت اونها گرفتم.
هدفهای فوتبالیات ؟
من همیشه هدفهامو پلهپله میبینم. اول باید بتونم خودمو در لیگ برتر نشون بدم. بعد به تیم ملی دعوت بشم. وقتی این دو مرحله رو طی کنم، قطعاً میتونم به اروپا فکر کنم. و اگر خدا بخواد، اونجا در تیمهای بزرگ دنیا بازی کنم.
توی ایران دوست داری در چه تیمی بازی کنی؟
من از بچگی استقلالی بودم. هم خودم طرفدار استقلالم و هم خانوادهام استقلالی هستن. همیشه رؤیام این بوده که برای استقلال بازی کنم.
و در اروپا چه تیمی رو دوست داری؟
من طرفدار دوآتیشه بارسلونا هستم. امیدوارم یه روز برسه که پیراهن بارسا رو بپوشم.
حرف اخر؟
تا اینجای فوتبال یادگرفتم که هیچ چیزی آسون به دست نمیاد. و فوتبال فقط استعداد نیست. سختی، تمرین، صبر و پشتکار خیلی مهمه. و از همه، مخصوصاً پدر و مادرم تشکر میکنم که همیشه حامی من بودن و از همه مربیهایی که توی این مسیر زحمت کشیدن ممنونم.