🎙️مصاحبه اختصاصی پدیده مارکت با ایلیا اکبری؛ میراثدار یک نام بزرگ وامید جدید فوتبال ایران
وقتی نام «اکبری» در فوتبال ایران شنیده میشود، ناخودآگاه یاد یکی از هافبکهای معتبر و تأثیرگذار استقلال و تیم ملی میافتیم؛ یدالله اکبری. حالا اما نسل جدیدی از این نام پا به میدان گذاشته؛ ایلیا اکبری، فرزند فوتبالی یدالله اکبری، که با استعدادی چشمگیر و پشتکاری کمنظیر قدم در مسیر فوتبال حرفهای گذاشته و رؤیایی بزرگ در سر دارد: تبدیل شدن به بهترین بازیکن دنیا.
اولین سؤال را از جایی شروع کنیم که همیشه همه دربارهاش کنجکاوند؛ پسر یدالله اکبری بودن چه تأثیری در مسیرت داشته؟
راستش اسم «اکبری» هم بار داره هم برکت. پدرم سالها تو استقلال و تیم ملی بازی کرده، طبیعیه که وقتی وارد فوتبال میشی، همه نگاهها دقیقتر میشه.
ولی برای من این اسم فشار نبوده؛ الهامبخش بوده. از بچگی کنار پدرم رشد کردم. از روزهایی که هنوز حتی فوتبال رو درست نمیفهمیدم، اون داشت تکنیک، نظم و نگاه حرفهای به من یاد میداد.
میدونم که مردم، مربیان و حتی رسانهها توقع بیشتری از من دارن، اما این توقعات باعث رشد من شده، نه ترس.
از شروع فوتبالت بگو. مسیرت از کجا جدی شد؟
فوتبال رو خیلی زودتر از سن معمول شروع کردم، چون از همون بچگی کنار پدرم بودم. اما نقطهای که مسیرم شکل حرفهایتر گرفت، زمانی بود که وارد سایپا شدم. سایپا برای من مثل یک مدرسه فوتبال واقعی بود.
بعد از اون فرصتی پیش اومد که مسیرم رو خیلی جدیتر کرد؛یک سال حضور در آلانیااسپور ترکیه.
تجربه آلانیااسپور برای من یک جهش واقعی بود. تمرینها با سرعت غیرقابلمقایسهای انجام میشد. شدت کار بدنی، دقت در اجرای تمرینها، نظم حرفهای، رفتار بازیکنان، نحوه برخورد مربیان… همهچیز استاندارد اروپایی داشت.
اونجا فهمیدم که دنیای فوتبال حرفهای چقدر جدی و دقیق دنبال میشه.
بعد از برگشتن به ایران، واقعاً نگاه من به فوتبال عوض شد. فهمیدم اگر میخوام به سطح اروپا نزدیک بشم، باید چند برابر بقیه تلاش کنم، باید هر روز بهتر از روز قبل باشم.
الان هم با انرژی خیلی بیشتر در تیم فولاد اراد بازی میکنم و حس میکنم اینجا فرصتی هست که دوباره خودم رو ثابت کنم و مسیرم رو روبهجلو بسازم.
مصدومیتهای طولانی معمولاً مسیر بازیکن را عوض میکند. این دوری برایت چطور گذشت؟
۱.۵ سال با مصدومیت مچ پا درگیر بودم و برای یه بازیکن جوان یعنی کابوس.
واقعاً سخت بود. از فوتبال دور بودن، اون هم تو سنی که هر روز ارزش داره، برای یه بازیکن جوان شکنندهست.
اما این دوره برای من تبدیل شد به یک مدرسه بزرگ. یاد گرفتم صبور باشم، یاد گرفتم بدنم رو بهتر بشناسم و مهمتر از همه فهمیدم فوتبال چقدر برای من ارزشمنده.
وقتی برگشتم با ذهنیت کاملاً جدید وارد فولاد اراد شدم. الان حس میکنم از نظر ذهنی ده برابر قویترم.
پدر فوتبالی داشتن چه تأثیری روی یادگیریت داشته؟ فقط نکات فنی یا چیزهای دیگری هم یاد گرفتی؟
خیلی فراتر از مسائل فنی بوده.پدرم از بغل پا زدن و ضربه زدن درست گرفته تا نکات تاکتیکی، تجربههای رختکن، مدیریت احساسات، بازیخوانی… همه چیز رو بهم یاد داده.
ولی مهمتر از همه چیز، چیزی که همیشه ازش آموختم «شخصیت فوتبالی» بوده. اینکه تو سختیها از هم نپاشی، اینکه با وجود انتقادها خودت رو ثابت کنی، اینکه احترام پیشکسوت و مربی رو نگه داری… اینها چیزهایی هستن که فقط از یک بازیکن باتجربه مثل اون میتونی یاد بگیری.
حالا برسیم به فوتبال خودت. سبک بازیات را چطور تعریف میکنی؟
من وینگر چپ هستم. سبکم ترکیبیه از سرعت، تکنیک، یکبهیک، خلاقیت و تصمیمگیری سریع.
دوست دارم جوری بازی کنم که مدافع روبهرو نتونه پیشبینی کنه چه کار میخوام بکنم. فوتبال برای من فقط یک ورزش نیست؛ یک نوع بیانه . همون چیزی که نیمار تو زمین انجام میده و همه رو جذب میکنه.
نیمار الگوی اولت هست. چرا؟
نیمار ترکیب نادری از تکنیک، خلاقیت، جسارت و نمایشگری داره. اون فقط بازی نمیکنه، تو زمین زندگی میکنه.
حرکاتش منحصربهفرده و همیشه حملهمحوره. منم سعی میکنم از جسارت و تکنیکش برای متفاوت بودن استفاده کنم.
بازیکنان دیگری هم هستند که روی تو تأثیر گذاشته باشند؟
خیلیها.از مسی هوش، دید بازی و آرامشش رو یاد میگیرم.
از رونالدو تمامکنندگی و نظم فوقالعادهش.
از امباپه سرعت انفجاری.
از رونالدینیو و روبینیو تکنیک ناب برزیلی.
از یامال شجاعت در سن پایین.
از مارادونا و پله روحیه برنده بودن.
من همیشه بازی بزرگان رو تحلیل میکنم تا ذرهذره به بازی خودم اضافه کنم.
کمی از نقش مادرت هم بگو. معمولاً مادرها ستون آرامش یک بازیکن هستن.
دقیقاً همینطوره. مادرم همیشه پشت من بوده. وقتی ناراحت بودم، وقتی خسته بودم، وقتی از مصدومیت فشار ذهنی داشتم… همیشه اولین کسی بود که حمایتم کرد.
پدر و مادرم نقطه قوت من هستن. هر کاری میکنم برای اینه که روزی با افتخار به بقیه بگن: «این پسر ماست.»
هدفت برای آینده چیه؟
هدفم شاید بزرگ باشه…
اما واقعی و واضح ، میخوام بهترین بازیکن دنیا بشم.
میدونم این جمله خیلیها رو شوکه میکنه، اما من باور دارم که اگر از چیزی نترسی، اگر به تواناییهات ایمان داشته باشی و اگر هر روز بجنگی، هیچ رؤیایی دور نیست.
حرف پایانی؟
من اخیراً به جملهای رسیدم که تبدیل شده به باور اصلیم در زندگی اینه که اگر به خودت و تواناییهات باور داشته باشی و شجاع باشی، هر چیزی که بخوای برات اتفاق میافته؛ چه بزرگ، چه کوچک.و امیدوارم با تلاش و ایمان، مسیرم طوری باشه که پدر و مادرم همیشه سربلند باشن.
